𝔣𝔬𝔯𝔤𝔬𝔱𝔱𝔢𝔫

对所有这些妄想的人保持友善:)

جواب:)

امشب ساعت 1:30 دقیقه با دوستم حرف میزدم. 

ازم گله میکرد که چرا کمتر ازش سراغی میگیرم. 

خلاصه بعد از گله کردناش و یک سری حرفای چرت و پرت ازم یک سوال پرسید، ازم پرسید... 

_چرا  اینقدر اونارو دوست داری که منو فراموش میکنی؟ 

گفتم... 

+توی سختی هام و درد کشیدنام اونا کنارم بودن و بهم دلداری میدادن ولی تو کجا بودی؟ یک شهر دیگه و سرت شلوغ بود و من نمیتونستم هر دقیقه که حالم بده بهت زنگ بزنم چون خودت هم خوب میدونی اگه زیاد زنگ میزدم ازم خسته میشدیو و دیگه جوابمو نمیدادی ولی اونا هر زمان که نیاز داشتم حداقل یکیشون آنلاین بوده که منو آروم کنه و بهم انگیزه بده

بخاطر اون جواب دیگه هیچی نگفت، فقط گفت خوش به حاله اونا و تو، چون همدیگرو دارین:) 

 

چَند ماه پیش:)...

یادمه چند ماه پیش، آخرای تابستون، گوشه گیر بودم، چون همه ی اتفاق ها واسم قابل هزم بود، از همه ی جهان متنفر شده بودم چون تنها بودم، اما وقتی اینجا اومدم همه چی واسم فرق کرد، اولاش سخت بود و باهاشون راحت نبودم و ازشون خجالت میکشیدم ولی بعداً که باهاشون صمیمی شدم، خود واقعیمو پیدا کردم و فهمیدم توی این دنیا کسایی هستن که منو بفهمن و منم بتونم دوستشون داشته باشم و مثله یک خانواده عاشقشون باشم:) 

کسی که دیدم رو به دنیا عوض کرد. ساینا:)

کسی که باهاش لبخند رو لبام میاد با اون فرفری هاش. ماندانا:)

کسی که مثله یک مامان واقعی همیشه هوامو داره. غزل:)

کسی که از مرگ دورم کرد و بهم فهموند با مردن هیچی درست نمیشه. نیکیتا:)

کسی که پاک ترین و قشنگ ترین قلب جهان رو داره. سارینا:)

کسی که توی هر حال نگرانمه. دیانا:)

کسی که مثله یک خواهر باهاش درد دل کردم. الناز:) 

کسی که باهاش حتیٰ دیوونگی هم قشنگه. ممد:)

کسی که مثله یک بابای واقعی پایس. امیر:) 

و کسی که همیشه مثله یک داداش پشتم بود و ازش ممنونم. آرتا:) 

دیوونه...

حتیٰ فکر کردن بهش دیوونم میکنه

حالا چه برسه که واقعیت پیدا کنه

باید دیگه برم بمیرم اون موقع:) 

حال...

حالم خوبه خیلی خوب ولی به هرحال احساس میکنم این حال خوب آرامش قبل از طوفانه:) 

فِکر...

فکر کردن همیشه خوب نیست چون باعث میشه یک چیزایی یادت بیاد که قبلاً فراموش کرده بودی...